سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بداهه سرایان

شده گویا بداهه هم تعطیل

البته واقعا بدون دلیل

 

 اشک میریزم از سکوت گروه

به خروشانی هزاران نیل

 

پس به جای سرودن یک شعر 

میروم تا مغازه با زنبیل

 

من که ذوقم نمی تراود، پس

مرگ بر انگلیس و اسرائیل 

 

این گروه بداهه این ایام

شد به گور بداهه ها تبدیل 

 

هیچکس نیست داخل این روم 

ظاهرا جز جناب عزراییل

 

کاش ما را دوباره زنده کند

احمدی مثل صور اسرافیل

 

قصه آن دم مسیحا را

خوانده بودیم داخل انجیل

 

احمدی ماورای هر تفسیر

جایگاهش فراتر از تأویل

 

 بت شکن بود از طفولیت

احمدی هست از تبار خلیل

 

ما همه نسخه ی بدل هستیم

احمدی هست اورجینال و اصیل

 

ما همه مایع "گلی" هستیم

ولی عباس احمدی ست "پریل" 

 

شعر استاد نقره است و طلا

شعر ما زنگ آهن و استیل !

 

صورت احمدی شبیه هلو

سیرت احمدی شبیه شلیل

 

مغز من هست قدر یک فندق 

مغز استاد احمدی نارگیل

 

بنده در مهد کودک شعرم 

احمدی گشته فارغ التحصیل

 

شعر ایشان اگر که هست دو متر

پیش او هست شعر بنده دو میل

 

من درِ پیت و بی کلاس و فشل

احمدی هست باوقار و جمیل

 

شعر او مثل دانه ی الماس

شعر من هست مثل دسته ی بیل

 

"زندگی تخته نرد اگر باشد"

احمدی داد هی به بنده شیتیل

 

دائما موج های منفی را

میکند او به سمت بنده گسیل

 

چقدَر زود پیر شد استاد

توی سن نیز میکند تعجیل! 

 

 سر بی موی احمدی دائم

بدرخشد چو کاسه ی استیل 

 

حال استاد و موی افشان هم 

قصه ی دست کوته است و نخیل

 

ای خدای بزرگ بر استاد 

زلف افشان ببخش و صبر جمیل

 

تاری از موی احمدی بگذار

داخل موزه ها به جای فُسیل

 

احمدی هم اگر که مو می کاشت

بود بسیار با کلاس و شکیل

 

گرچه از موی سر شده محروم 

عوضش از خدا گرفته سبیل

 

ظاهراً کله حقیر شده 

از برایم چو پاشنه ی آشیل 

 

موی من گر دوباره رشد کند 

می دهم بر تمامتان پفِ فیل

 

 هرکسی گفت بیت باحالی

جایزه میدهم به او پاستیل 

 

من مهیای یک سفر هستم

روز یکشنبه هفتم آوریل

 

پرنیان تو بمان و شعرت را 

بر سر بچه‌ها بکن تنزیل

 

ما که قصد برادری داریم

البته هست ورژن قابیل 

 

آه، استاد قسمتت بشود

یک دعای کمیل در برزیل 

 

بعد هم موقع پذیرایی

بخوری چای و قهوه، یک پاتیل

 

 ما که نا خورده مست می باشیم

 می انگور یا می ازگیل 

 

 بعد از آن هم برو لب ساحل

تا شود بلکه عیش تو تکمیل

 

خیر، بنده نمی روم برزیل

مقصدم هست موصل و اربیل

 

کاشکی قسمت شما بشود 

شب جمعه روی چغازنبیل

 

شب یکشنبه شام می دادند

"جان نثاران مسلم بن عقیل"

 

بلکه تا همسری شود پیدا

بسته ام بر امامزاده دخیل 

 

مادرم گفت یا مجرد باش

یا فقط زن بگیر از فامیل

 

عاقبت نیز، قسمت من شد

دختر خنگ حاج اسماعیل! 

 

بار سوم دوباره عاقد گفت

بنده هستم برای عقد وکیل؟

 

طبعش آنقدر سرد و یخ زده بود 

که شدم مثل قطعه ای قندیل

 

 پدرش بود مثل عمه ی او

آدمی بیخود و حسود و بخیل 

 

خواهرش دختر قشنگی بود

صورت او ولی پُر از زیگیل

 

گر چه می گفت باربی ام اما

هیکلش بود عینهو گوریل

 

 مادرِ خانمم سیاست را

درس داده به گاندی و چرچیل 

 

بعد از این موج زن ذلیلی‌ها

عاقبت ما شدیم بچه ذلیل

 

پسر چار ساله ام پرسید:

دَلْ گُلوه بداهه کیست مُدیل؟!

 

عید نوروز خورده بودم من

دو سه تا ظرف پسته و آجیل

 

 گفت مادر بزرگ بنده شبی

آی بچه به من بده اَنجیل

 

 عذر تقصیر! کاین دو مصرع من

اندرش هست واژگان ثقیل 

 

رد نمودیم از ته سوزن

فی البداهه دوباره صدها فیل

 

 با چنین بیتهای زیبایی

باید از ما شود کمی تجلیل 

 

هر کسی رفته سمت یک موضوع 

شده امشب بداهه هردمبیل

 

یک نفر را بیاورید اینجا 

بکند این بداهه را تحلیل 

 

یک نفر هم بیاورید شما

تا بگیرد بداهه را تحویل

 

این که امشب بداهه ای گفتیم

داشت جای هزار شکر جزیل

 

باز هم صد هزار مرتبه شکر

بود امشب بداهه مان تعطیل!!!

 

بداهه سرایان :

عباس احمدی،سیدمحمد حسینی،مهدی حمیدی،محمدحسین مهدویان ،ریحانه ابوترابی،ملیحه رجایی،طیبه عباسی،افسانه بختیاری نژاد


ارسال شده در توسط بداهه سرایان