سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بداهه سرایان

یک لحظه تو رفتی به سر بام و بیایی

ازدفتر رهبر خبر آمد رمضان است!

 

حالا که شده ماه خدا خوب بدانید

هرشب جلوی خانه ی ما جوجه پزان است 

 

هرچند کمی گرم و همش قحطی باد است

اندر دم افطار چه بادی که وزان است

 

 با ذکر الهی و کمی چرت عزیزان

ابلیس به بند است و بر او فصل خزان است

 

 مهمان که شوم منفجرم منزل یاران

یاران که بیایند دلم بس نگران است

 

 افطار نیایید در این وهله اول

این جیب گرانمایه ما تازه جوان است

 

هر کس که ولو گشته به افطار بداند

در منزل ما برنوی نو، پوکه پران است

 

افطار نداریم نیایید نیایید 

شرمنده ولی صحبت مال است نه جان است

 

 دیدم همه ی خلق به یکباره دویدند

البته بدیهیست که نزدیک اذان است

 

 یارانه افطار عجب گوهر نابی

تقدیمی دولت به همه خرد و کلان است

 

 در سفره ی اشرافی و رنگین شده ی ما 

از برکت دولت دوسه تا تکه ی نان است

 

 تا روزه نگیری همه شب درد بگیری

لکن خودمانیم ، بگو درد بهانه ست

 

 از دولت و تدبیر و امیدش چه بگویم

چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است

 

راننده بکن کم ولوم رادیوات را 

این طبع لطیفم بخدا در فوران است

 

هرچند صدا در سر من هست ولیکن

احسسنت به طبعم که چنین در غلیان است

 

 

آنقدر به من سخت گذشته ست که گفتم:

"خیزید و خز آرید که هنگام خزان است"

 

 هنگام اذان است و سر سفره ی افطار

وقت هیجان آمد و دل در غلیان است

 

"خم ها همه در جوش و خروشند ز مستی"

آن می که تو دیدی بخدا آب انار است!

از ترس شدم هول و شده قافیه اشتب

این از اثر روزه و خشکی دهان است!

 

 

 این کیست که دارد دو سه تا همسر و فرزند

انگار که این شوهر خوشبخت سمانه است

 

 دست تو ب خرما و نگاهت ب کبابش

جسمت همه اینجا و دلت با دگران است

 

 اشعار عزیزان همه خوب است و لیکن

گویند که اشعار تو چون آب روان است

 

 بیحال شدم بسکه سر سفره نشستم

این لحظه آخر چه قَدَر پر هیجان است

 

دانید چرا جمله یاران پر از احساس

شادند چون ایام شریف رمضان است

 

از بسکه برای رمضان جنس خریده است

دیگر همه ی خانه ی او شکل دکان است

 

ایام خوش آن بود که با دوست به سر شد

ایام دگر هیچ ، همه در نوسان است

 

 دیریست که دلدار پیامی نفرستاد

چون بسته‌ی اینترنت او در نوسان است

 

ما را به دعا کاش فرآموش نسازد

آن صاحب دکان که به هر سوی دوان است

 

افطار شود ، توی ترافیک بمانی..

این فاجعه مانند وبا و سرطان است

 

 این جیب هم از دست همه ناله کنانست 

از بسکه همه میوه و اجناس گرانست

 

آنکس که بداند و بداند که بداند

من فکر کنم بچه ناف همه‌دان است

 

آنکس که نداند و بداند که نداند

او بچگی اش را همه در کرمجکان است

 

 

حسینی ،حمیدی ،پرنیان،علیان،خوش لهجه، ابوترابی 

 

 

 

چهار دیواری

 

 آنکس که بزرگ همه عالم طنز است

او حضرت آقای محمد علیان است

 

گفتند بزرگ همه ی عالم طنز است

هرچندکه رویا و خیال خودشان است

 

 خوشمزه و خوش چهره و خوش تیپ و خوش اخلاق

در نقد نمودن، یل و استاد جهان است

 

 این انجمن حوزه ی ما خاک گرفته ست

درمان چنین گرد و غباری یه تکان است

 

 

در طنز و متون و سخن غیر سیاسی

چندیست که اقای علیّان المان است

 

ای سیدنا تو یل و استاد تمامی

بر آنکه خودش هم یل و استاد تمام(ن) است


ارسال شده در توسط بداهه سرایان