سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بداهه سرایان

می‌رسد یکبار دیگر روز مرد

یک حماسه خلق کن در روز مرد

 

چون سرامد روز آدمسوز زن

مثل آن هم می رسد سر روز مرد

 

 

مرد ساکت در تمام طول سال 

می رود بالای منبر روز مرد

 

زن که پرحرف و لج و پرچانه است

گوش گردد پای تا سر روز مرد

 

با یکی جوراب، تا پایان سال

می‌شود یک مرد «جیگر» روز مرد

 

گر نباشد رنگ جورابش پسند

زن بگیرد رنگ دیگر روز مرد

 

من تمنا می‌کنم صبری جمیل

از خدای حی داور روز مرد

 

خانمی مانتو خریده تازگی

هدیه داده او به شوهر روز مرد!

 

چون که به خانم ندادم هدیه‌ای

خاطرش گشته مکدر روز مرد!!

 

بهترین هدیه برای مرد چیست؟

رفتنِ او سوی محضر، روز مرد!

 

کادویی دیگر برای زن بگیر

تا بخوابانی تو این شر روز مرد

 

خرجی و بازار و تفریح و خرید 

می شود نهی زمنکر روز مرد

 

گریه خواهد کرد بر ما مردها

مه، فلک، خورشید، اختر روز مرد

 

کادو های شادی آور روز زن

هدیه های رقت آور روز مرد

 

سایه ی سر، یارو یاور، تکیه گاه  

نام گیرد قلدر نر روز مرد

 

همسرم منت گذارد بر سرم

می‌خرد جوراب آخر روز مرد

 

دخترم کادو خریده این هوا

میکند تقدیم مادر روز مرد

 

"دست ما کوتاه و خرما بر نخیل"

حال ما این است در هر روز مرد!

 

 

روز زن اوضاع خوب است و ردیف

میشود اما به هم ور روز مرد

 

 

هر "مبارک باد" باشد بهر من

مثل فحش خوارمادر! روز مرد

 

مهربانی، عاطفه، صلح و صفا

میشود کبریت احمر روز مرد

 

زن بود محور تمام سال، لیک

باز هم زن هست محور روز مرد

 

مرد اگر باشد خپل در طول سال 

می شود یک مار لاغر روز مرد

 

کاش می شد از برای روز زن 

من بگیرم چیز بهتر روز مرد

 

روز زن کم‌باد شد این جیب ما

لیک کلا گشته پنچر روز مرد

 

در تمام سال این یک روز را

بشنوید این حرف رودررو ز مرد:

 

«ربنا زید لنا اولادنا 

تا شود کادو مکرر روز مرد

 

یا بیفزا مادر اولاد را

بهر تکرار مکرر روز مرد

 

قافیه تکرار شد در بیت قبل

از خطای بنده بگذر روز مرد

 

بیخیال لفظ شعر و قافیه

باش در بند معانی روز مرد!

 

دیدی اینجا هم ندارد قافیه!

پس مهم معناست اندر روز مرد»

 

این همه ابیات شوخی بود و طنز

تا شود قدری معنبر روز مرد

 

بارالها درگذر از مرد و زن

در شب میلاد حیدر، روز مرد

 

حق نگهدار شما و یارتان

حضرت ساقی کوثر روز مرد

 

بداهه سرایان 

آقایان:مهدی پرنیان سیدمحمد حسینی

خانم‌ها:طاهره ملکی، افسانه بختیاری‌نژاد


ارسال شده در توسط بداهه سرایان

دردم از یار است و درمان هم یه کم

دل فدای او شد و جان هم یه کم

 

دوست دارم یزد و شیراز و نطنز

قم، فلاورجان و تهران هم یه کم

 

ویژگی های شریک زندگی

پول و خوش تیپی ست، ایمان هم یه کم

 

عاشقم بر فصل پاییز و بهار

 فصل تابستان ،زمستان هم یه کم

 

دوست دارم برج فرمانیه را

باغ و ویلای لواسان هم یه کم

 

گرچه می خواهم نگین و لاله را

عشق دارم من به مژگان هم یه کم

 

دوست دارم دختر حاجی جواد

دختر مش مرتضی خان هم یه کم

 

من بدهکارم به داوود و جلال

قاسم و جعفر، به پژمان هم یه کم

 

بشنو از چربی و قند خون من

یک کم از این دارم و آن هم یه کم

 

بعد جراحی گونه، پلک و خال

می کنم ترمیم دندان هم یه کم

 

"از محبت خارها گل میشود"

ظاهرا خار مغیلان هم یه کم!

 

اختلاس و رانت خواری پر شده

توی دنیا، توی ایران هم یه کم!!

 

در شب جمعه برای رفتگان 

فاتحه خوانیم، قرآن هم یه کم

 

بعد هر وعده غذا من می خورم 

چای،میوه،قهوه ،سوهان هم یه کم

 

می پرستم من خدا را صبح و شام

لیک می خندم به شیطان هم یه کم

 

خواستگاران توی لندن بیشمار

در فراهان و سراوان هم یه کم

 

دوست دارم از میان رشته ها 

فلسفه خیلی و عمران هم یه کم

 

می شود حل مشکلات از راه سخت 

در کنارش راه آسان هم یه کم

 

ما به زیر دوش عادت کرده ایم 

رزق ما کن ای خدا وان هم یه کم !

 

می خورم چای و مربا و کره

جعفری ، نعنا ،ریحان هم یه کم

 

خواب را از چشم ما برده ست طنز

همچنین تشویق یاران هم یه کم 

 

چون ندارم خواب از شب تا سحر

غر زند بابا و مامان هم یه کم

 

 

شعرا 

آقایان:مهدی پرنیان، بهمن نشاطی، مهدی حمیدی 

خانم ها:فاطمه تقی زاده، افسانه بختیاری نژاد


ارسال شده در توسط بداهه سرایان

می‌رسد آیا بهار هسته‌ای؟

کی سر آید شام تار هسته‌ای؟

 

وارد آمد بر تن زار حقیر

از سی و شش جا فشار هسته‌ای

 

من بجای فخر کردن یا ریا 

می کنم جان را نثار هسته‌ای

 

کم کم آید در سبدها بعد از این

گوجه ی نفتی، خیار هسته‌ای

 

من همیشه می خورم نان و نمک

تا شود خوش حال زار هسته ای

 

بنده میگردم برای زندگی

در به در دنبال یار هسته‌ای

 

تا ظریف آمد دگر تعطیل شد

پیشرفت و کار وبار هسته‌ای

 

خواست دشمن را کند مغلوب خویش

حال، خود گشته شکار هسته‌ای

 

کرده ام پیدا یکی شغل خفن

می شوم تعمیرکار هسته‌ای

 

چون در ایران علم من بی مصرف است 

می کنم روزی فرار هسته‌ای

 

خوب باشد لحظه ای بهر کلاس

من شوم مشغول کار هسته ای

 

سالها من داشتم صبر و قرار

لیک حالا بیقرار هسته‌ای

 

این توافقنامه در می آورد

چی؟ دمار از روزگار هسته‌ای

 

کل دنیا گر خوری شام و ناهار

کی شود مثل ناهار هسته‌ای؟

 

توی خونم جای آهن هسته است

گشته ام بی شک خمار هسته‌ای

 

گر نترسند این جماعت از عدو

می شود ایران، دیار هسته‌ای

 

"یاد باد آن روزگاران یاد باد"

پیشرفت بی مهار هسته‌ای

 

ساده از پیشم نرو ای نور چشم 

میرویم از این دیار هسته‌ای

 

ما همه در انتظار روی یار

عده ای در انتظار هسته‌ای

 

من وصیت میکنم تا بعد مرگ 

چال گردم در مزار هسته‌ای

 

بی وفایی های تو کرده ست باز

قلب من را انکسار هسته‌ای!

 

با تمام و مکر و حیله کرده اند

پنج کشور انحصار هسته‌ای

 

"از محبت خارها گل می شود"

غیر از این خشکیده خار هسته‌ای

 

می شود روزی گلستان غم مخور 

میزنی یک بیشه زار هسته‌ای

 

حق ما را خورده اند این ناکسان

تیم ما هم... بی بخار هسته‌ای!

 

روی کوه و توی جنگل,زیر آب

بر لبم دایم شعار هسته‌ای

 

میخرم آخر ز سی متری قم

یک بخاری پلار هسته‌ای

 

کلهم بیکار خورشید و فلک

مانده در حول نگار هسته ای

 

تا نگاهت می کنم با عشق و تاب 

ریز می خندی نگار هسته‌ای

 

گر بکارم توی فردو من انار

میشود صادر انار هسته‌ای

 

از برای دیدن اشتون ،ظریف! 

می گذاری تو قرار هسته‌ای؟!

 

گر که حافظ بود بیتی می سرود 

از می و بوس و کنار هسته ای

 

شعرا 

آقایان:مهدی پرنیان، مهدی حمیدی، سید محمد حسینی، سعید رجبی

خانم ها:فاطمه تقی زاده، افسانه بختیاری نژاد


ارسال شده در توسط بداهه سرایان

می‌رسد از راه کم‌کم روز زن

شور می‌افتد به عالم، روز زن

 

روز تقدیم هدایا می‌رسد

می‌شود ناگه کمر خم روز زن

 

غیر روز زن «اوهوی»، «هوی»، «یارو»‌ام

لیک خواهم شد «عزیزم» روز زن

 

بانوان خوشحال از این اتفاق 

بهر شوهر روز ماتم روز زن

 

بهر شوهرها که ماهی هفت بار

می‌رسد از ره دمادم روز زن

 

روز مرد این روزها شد باب اگر

بوده است از عصر آدم، روز زن

 

چشم در راه هدایا روی مبل

همسر من میدهد لم روز زن

 

گر نگیرد شوهری چیزی گران 

میخورد سیلی محکم روز زن

 

خانمت با تو شود همراه و یار

گر که باشی همچو حاتم، روز زن

 

خوش به حال آنکسی که بی زن است !

چون ندارد ذره ای غم روز زن

 

مثل چسب زیر کاغذ، روز مرد

چون نگین روی خاتم، روز زن

 

تا بگیرم هدیه ای را ای خدا

پول آن را کن فراهم روز زن

 

می شود جوراب مد ، در روز مرد

نیم‌ست، سرویس، با هم روز زن

 

بس که آورده گرانی‌ها فشار

می‌شوم آوار چون بم، روز زن

 

گر که آماده نکردی هدیه‌ای

سرنوشتت هست مبهم روز زن

 

خودکشی در شرع گرباشد حلال

میخورم البته من سم روز زن

 

شوهری با دیدن نرخ طلا

کرده در بازارها رم، روز زن

 

بس سیاست کرد و تهدیدم نمود

میشوم من پول و درهم روز زن

 

گر بیفتد دولتی دست زنی

می کند هر روز عالم، روز زن

 

مرد پرسید این که: «یو‌م‌الله چیست؟»

داد پاسخ زن: «مسلّم روز زن»

 

وای اگر کادو نباشد باب طبع

می‌شود مثل جهنم روز زن

 

روز بازار طلا و بی طلاق

همچو موشی زال رستم روز زن

 

روز خشم بانوان روز پدر

نرم و نازک همچو شبنم روز زن

 

کل روز سال را شادم ولی

می شوم اخمو و درهم روز زن

 

می‌شود هرکس گرفتار و اسیر

هم مکلّا هم معمّم، روز زن

 

در رقابت با زنان کم آورد

حاتم طایی و ادهم روز زن

 

سفره دار روز مردان شاغلام

آسیه حوا و مریم روز زن

 

مثل شیر بیشه ام در روز مرد

همچوشیر روی پرچم روز زن

 

روز ما مردان ندارد نظم خاص

می‌رسد اما منظم روز زن

 

در تمام سال صفراوی ولی 

می‌شوم درگیر بلغم روز زن

 

مثل موشک در رود هر روز، زن

می شود طناز و همدم روز زن

 

آه، وای، افسوس، آوخ... روز مرد

دیم دیریم دام دام دارام دم... روز زن

 

مثل بلبل نغمه خوان و نکته دان 

می شوم ممممم روز زن

 

هر چه می‌نالیم اما باز هم

می‌رسد از راه نم‌نم روز زن

 

 

شعرا

آقایان :مهدی پرنیان ،بهمن نشاطی ،سیدمحمد حسینی، مهدی حمیدی، سعید رجبی،

و خانم افسانه بختیاری‌نژاد


ارسال شده در توسط بداهه سرایان