سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بداهه سرایان

مرگ تنها کسب و کار بنده بود 

کاملا در انحصار بنده بود

 

از سر دی، تا ته اسفند، گرم

این زمستان هم ، بهار بنده بود

 

مادر مادرزن ویکتورهوگو

در اصالت از دیار بنده بود ...

 

انقدر بابا صدایم کرد : گیج

گیج نام مستعار بنده بود

 

 پیشه ی دیوانگان ، دیوانگی 

شاعری هم کسب و کار بنده بود

 

"آه ای شاعر بپرهیز از شعار"

 توی شعرم ، این شعار بنده بود

 

 فکر کردم آب دارد شاعری

مشکل از چشمان تار بنده بود

 

چون ویاری ها هوس میکردمش

شاعری ، رب انار بنده بود

 

شرط عقد همسرم در حین عقد

حمد خواندن بر مزار بنده بود 

 

همسرم خیلی به من مشکوک بود

علتش چشم خمار بنده بود

 

 گفته او: گشته دوتا، منظور او

گیلکی گویم: شلار بنده بود

 

خواهرم در شهرمان خار منو

این برادرهم برار بنده بود

 

 من نکردم فکر تجدید فراش 

چون زنم دائم کنار بنده بود 

 

روی نیک و خوی نیک و ذوق نیک

برکت پروردگار بنده بود

 

 بنده یک مدت دچار او شدم

مدتی هم او دچار بنده بود

 

 وادی عشقی که میبینی کنون

گوشه ای از چشم یار بنده بود

 

من همیشه مثل سربازان صفر

همسرم هم تیمسار بنده بود

 

 آنچه که میکرد زن را خشمگین

جمله ی " سفره بیار" بنده بود

 

چون زنم را جای دادم روی سر

سالها ایشان سوار بنده بود

 

 علت پس گردنی های زنم

خنده های بیگدار بنده بود

 

شصت میلیون و نود ، مهریه اش

همسرم سرمایه دار بنده بود

 

 من فریبش داده تا تورش کنم

لایک دارد چون شکار بنده بود

 

بوسه ای دزدیدم از قند لبش

قند دزدی، افتخار بنده بود

 

موی مشکی و بلند و نازکش

باز در ظرف ناهار بنده بود 

 

من فروغ و شاملو ، نیمای او

یک تنه او شهریار بنده بود

 

من بیابان و خس و خارش شدم

او بهشت گلعذار بنده بود

 

 علت بیماری و آسم زنم 

پای پوش بوی‌دار بنده بود

 

دیشب این همسایه مان ششلیگ خورد

عطر شام او ، ناهار بنده بود

 

سالهای درد و رنج آن بود که

جاری ام همواره جار بنده بود

 

سالیان سال مادر شوهرم

توی منزل در جوار بنده بود

 

معرکه من بودم و خواهر زنم...

دائما اتش بیار بنده بود

 

این النگو که خریده شوهرم

حاصل زور و فشار بنده بود

 

گندمی بود و عیارش هیجده 

چارده تا هم عیار بنده بود

 

 در زمان بارداری، یا که پول

یا طلا تنها ویار بنده بود!

 

 شوهر" نسرین دماغی " در قدیم

خواستگار, پولدار, بنده بود

 

میشدم با دیدن او مور مور

بسکه تحت انزجار بنده بود

 

جاری ام چون جنگجویی استوار

دائما در کارزار بنده بود

 

 تا که بی ام و خریده جاری ام

اشک و آهم غمگسار بنده بود

 

بینی کم حجم و لبهای درشت 

توی مترو مهره مار بنده بود

 

شوهر این دختر همسایه مان

سالها در انتظار بنده بود

 

چاق و لاغر در کنار یکدگر

گنبدی بودم ،منار بنده بود

 

 تند و نامفهوم اما خوش صدا

او کانال المنار بنده بود

 

راه و رسم او گمانم داعشی است 

چونکه قصدش انفجار بنده بود

 

آنچه با سرعت گذشت از منظرت 

من گمانم آن قطار بنده بود

 

آنچه را دولت در آورده چه بود ؟

آن دمار از روزگار بنده بود

 

 انچه در میرفت زیر دستشان

خوب میدانم زوار بنده بود

 

اینکه در کاخ شما لم داده است

آه روزی یار غار بنده بود

 

سال ها پیچانده مارا سالها...

پیچ بودم او اچار بنده بود

 

 فیض گفتا بس شکیبا و رفیع

قند پهلو افتخار بنده بود

 

دستشویی داشتن حین کلاس

سالها راه فرار بنده بود 

 

بووووم... چیزی نیست... وضعم شد خراب

این صدای انفجار بنده بود! 

 

صورتم خیس و کمی زرد ست نه ؟

 

عکسی از روی نزار بنده بود

 

قار و قار و قار و قار و قار و قار

این صدای قار قار بنده بود

 

 پاچه خواری شهنشاه و تزار

جملگی اندر مدار بنده بود

 

جایگاهش محکم و پرپشت بود 

چون سبیلم اعتبار بنده بود

 

 واردات مازراتی و فولکس

سالها در انحصار بنده بود

 

 وقت بشکن بشکن آجیل ها 

پسته ها در استتار بنده بود

 

خاوری با آن دغلبازی و دوز

یک زمانی دستیار بنده بود

 

ذکر هر روزو شبش قطع و یقین 

فضل های بی شمار بنده بود

 

 کسر شد پول از حساب ملی ام 

گیر کارش پنج هزار بنده بود ؟!

 

شصت میلیون و نود یارانه ی 

همسران باردار بنده بود

 

عشق پنهانی به این یارانه ها

اشتباه اشکار بنده بود

 

 غم ، به هم ور کرد اوضاع مرا

عشق هم تعمیرکار بنده بود

 

دولت تدبیر دارد " ابتکار"

این بداهه ابتکار بنده بود

 

 دولت امد جیب هایم را تکاند

مشکلش گرد و غبار بنده بود

 

 دائم از بی پولی اش با بنده گفت

بسکه دولت غمگسار بنده بود

 

 دولتی میگفت این بازندگی 

جملگی از اقتدار بنده بود

 

خواب دیدم در بهشتی بودم و 

دولت انجا جیره خوار بنده بود

 

 آنچه بی علت شکسته فرق تو

سنگ پای روی‌دار بنده بود

 

خط تیره ، ده ، ممیز ، سیزده

این معدل شاهکار بنده بود 

 

از نوار قلب خود دریافتم

قطع و وصلی از نوار بنده بود

 

ریم دارام ریمدامدارام ریمدامدارام

این که میبینی هوار بنده بود

 

 گاهگاهی ایرجی مسلک شوم

این ز طبع بی گدار بنده بود

 

 یک سگ ولگرد پشت خانه است

کاش او هاپو کومار بنده بود

 

این صدای چهچه بلبل نبود

بلکه آواز حمار بنده بود

 

ساز من ناکوک بود و بدصدا

مشکل از سیم سه تار بنده بود

 

 تا خبراز من بگیرد چون کلاغ

دائما بر شاخسار بنده بود

 

 

 چونکه دیدم اینهمه اشعار ناب

ذوق بنده، شرمسار بنده بود 

 

عامل این غر زدن های همه 

ذوق بی حال و خمار بنده بود

 

میفرستم شعر را از راه دور 

بودن اینجا افتخار بنده بود

 

 هر چه را دیدی تو در اینجا کنون

جملگی دار و ندار بنده بود

 

 

این که دو زاری من کج بوده است

قیمتی بر حال زار بنده بود

 

 

کاش میشد در کتاب بچه ها

شعرهای ماندگار بنده بود

 

 تاتوانم شعر گویم تا سحر

اینچنین قول و قرار بنده بود

 

این همه شعر روان و طبع ناب

از گروه بی بخار بنده بود ؟!

 

چون قوافی تنگ گردد الفرار

بیت آخر " اضطرار" بنده بود 

 

 

مهدی پرنیان،سید محمد حسینی،مهدی حمیدی،سعید رجبی،محمد حسین علیان ،ریحانه ابوترابی،طیبه خوش لهجه،طاهره ملکی،افسانه بختیاری نژاد 

 

------------

 

چهار دیواری بداهه سرایان

 

سید محمد حسینی :

این سیادت، نیست بر من افتخار

چونکه از ایل و تبار بنده بود

 

در کلاس شعر، شاگردی کنم

پرنیان، آموزگار بنده بود

 

روم‌تان سیراب گر شد، حاصل

شعرهای خوش گوار بنده بود

 

گر نکرده تاکنون حذفم مدیر

از زبان پاچه خوار بنده بود

 

گر بداهه می سرایی، علتش

لطفهای بی شمار بنده بود

 

ریحانه ابوترابی:

علت اشعار بالا بی گمان

این مدیر بردبار بنده بود

 

افسانه بختیاری نژاد:

زنده یاد آن سید چکش بدست

بهر اوزان،صافکار بنده بود

 

طاهره ملکی:

من نبودم در بداهه یک شبی 

قافیه هم سوگوار بنده بود

 

سعید رجبی:

خواندن اشعار زیبای شما

بوستان و سبزه زار بنده بود


ارسال شده در توسط بداهه سرایان